جلال برای شرکت در جشن عروسی خواهرزادهاش به ایران سفر کرده است. در شب عروسی، شهروز، عموی مجنون داماد، جشن را به هم میزند و دیوانهوار تقاص خون برادرش را طلب میکند. در پی این اتفاق، داماد که خسرو نام دارد، همه چیز را رها میکند و به دنبال کشف علت مرگ پدرش میرود. سیاوش، پدر بیولوژیکی خسرو که در یک سالگی او درگذشت، مردی بود وارسته و بسیار متفاوت از دیگران، که سرنوشت مرموزی برایش رقم خورده بود.
جلال برای شرکت در جشن عروسی خواهرزادهاش به ایران سفر کرده است. در شب عروسی، شهروز، عموی مجنون داماد، جشن را به هم میزند و دیوانهوار تقاص خون برادرش را طلب میکند. در پی این اتفاق، داماد که خسرو نام دارد، همه چیز را رها میکند و به دنبال کشف علت مرگ پدرش میرود. سیاوش، پدر بیولوژیکی خسرو که در یک سالگی او درگذشت، مردی بود وارسته و بسیار متفاوت از دیگران، که سرنوشت مرموزی برایش رقم خورده بود.