من یک کتاب به استانبول بدهکار بودم. استانبول نخستین شهری بود که مرا با جهانی فراتر از سرزمین خودم آشنا کرد و به زندگی امروزم، که با سفر معنا میشود، جان بخشید. استانبول در بیست و هفت سالگیام مرا به سوی خود فراخواند و نشانم داد که جهان شکل دیگری است. از آن سالها تا این سفر بارها و بارها به استانبول سفر کردم اما هیچ وقت سفرم آن قدر طولانی با آنقدر با فراغ بال نبود که بتوانم کتابی درباره آن بنویسم. اگر نگویم استانبول عجیبترین شهری است که در زندگی دیدهام، دست کم میتوانم ادعا کنم که یکی از عجیبترین شهرهایی است که به آن سفر کرده ام. شهری بینابین سنتی چندهزارساله و مدرنیسمی اغراق شده که گاهی در اروپای غربی هم نمیشود نمونهاش را دید.
من یک کتاب به استانبول بدهکار بودم. استانبول نخستین شهری بود که مرا با جهانی فراتر از سرزمین خودم آشنا کرد و به زندگی امروزم، که با سفر معنا میشود، جان بخشید. استانبول در بیست و هفت سالگیام مرا به سوی خود فراخواند و نشانم داد که جهان شکل دیگری است. از آن سالها تا این سفر بارها و بارها به استانبول سفر کردم اما هیچ وقت سفرم آن قدر طولانی با آنقدر با فراغ بال نبود که بتوانم کتابی درباره آن بنویسم. اگر نگویم استانبول عجیبترین شهری است که در زندگی دیدهام، دست کم میتوانم ادعا کنم که یکی از عجیبترین شهرهایی است که به آن سفر کرده ام. شهری بینابین سنتی چندهزارساله و مدرنیسمی اغراق شده که گاهی در اروپای غربی هم نمیشود نمونهاش را دید.