این داستان قصه عشق پاک کودکی یلدا به پسر عمه اش فربد است. عشقی که سرانجامی برای یلدای داستان ما نداشت و کنار نرگس های باغچه ی خانه مادر بزرگ زیر پنجره اتاق جا ماند. حالا سال ها از آن روز ها گذشته است و هر دو آنها آدم های مستقلی شده اند. دخترک در این مدت برای از یاد بردن احساسات خود تمام تلاشش را کرده بود اما با ورشکستگی ناگهانی پدرش ناچار به رو به شدن با عشق نوجوانی اش و درخواست کمک از او شد...
این داستان قصه عشق پاک کودکی یلدا به پسر عمه اش فربد است. عشقی که سرانجامی برای یلدای داستان ما نداشت و کنار نرگس های باغچه ی خانه مادر بزرگ زیر پنجره اتاق جا ماند. حالا سال ها از آن روز ها گذشته است و هر دو آنها آدم های مستقلی شده اند. دخترک در این مدت برای از یاد بردن احساسات خود تمام تلاشش را کرده بود اما با ورشکستگی ناگهانی پدرش ناچار به رو به شدن با عشق نوجوانی اش و درخواست کمک از او شد...