Read Anywhere and on Any Device!

Subscribe to Read | $0.00

Join today and start reading your favorite books for Free!

Read Anywhere and on Any Device!

  • Download on iOS
  • Download on Android
  • Download on iOS

پری دخت

حامد عسکری
3.38/5 (314 ratings)
از عشق ناگزیریم و بدان محتاج، چونان تشنه از آب. اجدادمان در غارها آب می‌نوشیدند و بر دیواره غارهای اساطیری، چشم‌های دخترک قبیله بالادست را در سوسوی نورِ کم‌رمقِ آتشی در میانه غار نقاشی می‌کردند. فرزندانمان هم در آینده در سفینه‌های فضایی آب می‌نوشند و دلشان برای یکی لک می‌زند و بر شیشه‌های بخارزده سفینه‌شان ناخودآگاه چشم‌هایش را شاید نه، ولی نامش را حتماً خواهند نوشت. این سیاهه روایتگر یکی از این عشق‌ها است در برشی از تاریخ سرزمینی که بسیار دوستش دارم. راستش را بخواهید قصه از یک شب زمستانی شروع شد؛ همان شبی که آویشن می‌نوشیدم و از گرمای جوراب حوله‌ای‌ام لذت می‌بردم. ناگهان در سرم صدای گریه‌های پری‌دخت پیچید و آویشن را دو تا کردم و نشستم پای حرف‌های پری. از سیدمحمود گفت و نامه‌هایشان. رسول امانت‌داری بودم که مبعوثم کرده بودند برای روایت عشقشان.... آن‌ها گفتند و من نوشتم. بخش‌هایی از آن را در صفحه مجازی‌ام منتشر کردم و بسیار استقبال شد. پس از آن نوشتم و خط زدم، نوشتم و خط زدم تا دست‌آخر همین شد که می‌بینید. آلفرد هیچکاک جایی گفته بود: «زن‌های قصه‌هایتان را اذیت کنید، مردم دوست دارند» و بدین‌وسیله همین‌جا از پری‌دخت‌خانم معذرت می‌خواهم. زندگی خودش بود و من فقط راوی بودم.... دیگر فکر نمی‌کنم حرفی مانده باشد
Format:
Paperback
Pages:
144 pages
Publication:
2019
Publisher:
مهرستان
Edition:
Language:
pes
ISBN10:
6008441354
ISBN13:
9786008441359
kindle Asin:
6008441354

پری دخت

حامد عسکری
3.38/5 (314 ratings)
از عشق ناگزیریم و بدان محتاج، چونان تشنه از آب. اجدادمان در غارها آب می‌نوشیدند و بر دیواره غارهای اساطیری، چشم‌های دخترک قبیله بالادست را در سوسوی نورِ کم‌رمقِ آتشی در میانه غار نقاشی می‌کردند. فرزندانمان هم در آینده در سفینه‌های فضایی آب می‌نوشند و دلشان برای یکی لک می‌زند و بر شیشه‌های بخارزده سفینه‌شان ناخودآگاه چشم‌هایش را شاید نه، ولی نامش را حتماً خواهند نوشت. این سیاهه روایتگر یکی از این عشق‌ها است در برشی از تاریخ سرزمینی که بسیار دوستش دارم. راستش را بخواهید قصه از یک شب زمستانی شروع شد؛ همان شبی که آویشن می‌نوشیدم و از گرمای جوراب حوله‌ای‌ام لذت می‌بردم. ناگهان در سرم صدای گریه‌های پری‌دخت پیچید و آویشن را دو تا کردم و نشستم پای حرف‌های پری. از سیدمحمود گفت و نامه‌هایشان. رسول امانت‌داری بودم که مبعوثم کرده بودند برای روایت عشقشان.... آن‌ها گفتند و من نوشتم. بخش‌هایی از آن را در صفحه مجازی‌ام منتشر کردم و بسیار استقبال شد. پس از آن نوشتم و خط زدم، نوشتم و خط زدم تا دست‌آخر همین شد که می‌بینید. آلفرد هیچکاک جایی گفته بود: «زن‌های قصه‌هایتان را اذیت کنید، مردم دوست دارند» و بدین‌وسیله همین‌جا از پری‌دخت‌خانم معذرت می‌خواهم. زندگی خودش بود و من فقط راوی بودم.... دیگر فکر نمی‌کنم حرفی مانده باشد
Format:
Paperback
Pages:
144 pages
Publication:
2019
Publisher:
مهرستان
Edition:
Language:
pes
ISBN10:
6008441354
ISBN13:
9786008441359
kindle Asin:
6008441354