از پشت میز عدلیه خاطرات طنز امین تویسرکانی، قاضی دادگستری است. حالا چرا این خاطرات را در قالب طنز نوشته است، خودش اینگونه میگوید: «اول اینکه سالهاست طنز مینویسم و تقریباً مدل دیگری بلد نیستم بنویسم. من حتی گهگاه در آرایی هم که صادر میکنم، کاملاً به صورت زیرپوستی، تیکهای میاندازم و طنزی میپرانم. دوم اینکه جَو و اتفاقات دادسرا آنقدر تلخ و زمخت است که دیگر نیاز به مرثیهسرایی ندارد؛ بلکه قلم طنزی باید تا بتوان این زشتیها و تلخیها را خواندنی و دلپذیر کرد.»
امین تویسرکانی که تاکنون دوبار برگزیده جشنواره طنز مکتوب نیز بوده است هدف خود را از نوشتن این خاطرات در قالب طنز، کم کردن فاصله میان جامعه و قضات ذکر کرده است. او عقیده دارد بین مردم و قاضی ها یک قهر قدیمی وجود دارد و این به دلیل تصویری است که رسانهها، به ویژه صدا و سیما از قضات به مردم میدهند: «قاضی در تلویزیون و سینما پیرمردی هفتادساله است با کتوشلوار خاکستری و یقهٔ دیپلمات و ریش بلند که با خودش هم قهر است و مدام با گوشتکوبش روی میز میکوبد و تنها جملهای که بلد است این است که «نظم جلسه را رعایت کنید.» اما اگر سری به دادگستری بزنید میبینید که بسیاری از قُضاتْ جوان و امروزی هستند؛ تعداد بسیار زیادی قاضی خانم در دادگستری کار میکنند؛ مدل و رنگ لباس قُضات اکثراً مثل سایر مردم است؛ قُضات در جلسات رسیدگی عصا قورت ندادهاند، بلکه گاهی با مراجعهکنندگان خوشوبش و شوخی میکنند؛ کلاً در دادگستری گوشتکوبی وجود ندارد؛ بسیاری از قُضات به سینما و سایر اتفاقات فرهنگی و هنری علاقه دارند؛ قُضات شعر میخوانند و صد البته گونههای نادری از آنها طنز مینویسند.»
تویسرکانی در این کتاب با زبانی خودمانی درباره واقعیات روزمره و جالب یک قاضی نوشته است. چه داخل دادگستری و چه بیرون از آن. او خودش و دیگران را در این کتاب نقد کرده، از خوشیها و سختیهای قضاوت گفته و به رفتارهایی که مردم با قتضی ها دارند اشاره کرده است. از آثار دیگر تویسزکانی میتوان به طنز «خونه نقلی» و «ضمانتنامه» اشاره کرد.
با خواندن این کتاب، تصویر شفافتر و واقعیتری از یک قاضی در ذهن شما نقش خواهد بست.
از پشت میز عدلیه خاطرات طنز امین تویسرکانی، قاضی دادگستری است. حالا چرا این خاطرات را در قالب طنز نوشته است، خودش اینگونه میگوید: «اول اینکه سالهاست طنز مینویسم و تقریباً مدل دیگری بلد نیستم بنویسم. من حتی گهگاه در آرایی هم که صادر میکنم، کاملاً به صورت زیرپوستی، تیکهای میاندازم و طنزی میپرانم. دوم اینکه جَو و اتفاقات دادسرا آنقدر تلخ و زمخت است که دیگر نیاز به مرثیهسرایی ندارد؛ بلکه قلم طنزی باید تا بتوان این زشتیها و تلخیها را خواندنی و دلپذیر کرد.»
امین تویسرکانی که تاکنون دوبار برگزیده جشنواره طنز مکتوب نیز بوده است هدف خود را از نوشتن این خاطرات در قالب طنز، کم کردن فاصله میان جامعه و قضات ذکر کرده است. او عقیده دارد بین مردم و قاضی ها یک قهر قدیمی وجود دارد و این به دلیل تصویری است که رسانهها، به ویژه صدا و سیما از قضات به مردم میدهند: «قاضی در تلویزیون و سینما پیرمردی هفتادساله است با کتوشلوار خاکستری و یقهٔ دیپلمات و ریش بلند که با خودش هم قهر است و مدام با گوشتکوبش روی میز میکوبد و تنها جملهای که بلد است این است که «نظم جلسه را رعایت کنید.» اما اگر سری به دادگستری بزنید میبینید که بسیاری از قُضاتْ جوان و امروزی هستند؛ تعداد بسیار زیادی قاضی خانم در دادگستری کار میکنند؛ مدل و رنگ لباس قُضات اکثراً مثل سایر مردم است؛ قُضات در جلسات رسیدگی عصا قورت ندادهاند، بلکه گاهی با مراجعهکنندگان خوشوبش و شوخی میکنند؛ کلاً در دادگستری گوشتکوبی وجود ندارد؛ بسیاری از قُضات به سینما و سایر اتفاقات فرهنگی و هنری علاقه دارند؛ قُضات شعر میخوانند و صد البته گونههای نادری از آنها طنز مینویسند.»
تویسرکانی در این کتاب با زبانی خودمانی درباره واقعیات روزمره و جالب یک قاضی نوشته است. چه داخل دادگستری و چه بیرون از آن. او خودش و دیگران را در این کتاب نقد کرده، از خوشیها و سختیهای قضاوت گفته و به رفتارهایی که مردم با قتضی ها دارند اشاره کرده است. از آثار دیگر تویسزکانی میتوان به طنز «خونه نقلی» و «ضمانتنامه» اشاره کرد.
با خواندن این کتاب، تصویر شفافتر و واقعیتری از یک قاضی در ذهن شما نقش خواهد بست.