جلدِ یکم از نمایشنامههای کتابِ دیوانِ نمایش پهلوان اکبر، قهرمان این نمایشنامه، پهلوانی است قلندر و خسته و دلشکسته که در کودکی گم شده و از خانوادهاش جدا مانده و در ایل بزرگ شده و در عشق شکست خورده و تنها و نومید و سرگشته و مغموم است. او قرار است با جوانی به نام حیدر کشتی بگیرد و روز قبل از این کشتی از مادر حیدر میشنود که اگر پسرش پهلوان اکبر را در این کشتی ببرد به جاه و مقام و درنتیجه به دختر دلخواهش خواهد رسید.
جلدِ یکم از نمایشنامههای کتابِ دیوانِ نمایش پهلوان اکبر، قهرمان این نمایشنامه، پهلوانی است قلندر و خسته و دلشکسته که در کودکی گم شده و از خانوادهاش جدا مانده و در ایل بزرگ شده و در عشق شکست خورده و تنها و نومید و سرگشته و مغموم است. او قرار است با جوانی به نام حیدر کشتی بگیرد و روز قبل از این کشتی از مادر حیدر میشنود که اگر پسرش پهلوان اکبر را در این کشتی ببرد به جاه و مقام و درنتیجه به دختر دلخواهش خواهد رسید.