تنوع و غنای ادبیات معاصر فرانسه را از همینمقدار اندک میتوان دریافت. دیدگاهها گوناگون و سبکها بسیارمتفاوت است و مترجم کوشیدهاست تا تفاوت سبکها را در ترجمه منعکسکند. ماجراها همه ظاهراً در سطح زندگی روزمرّه میگذرد: دیداریزودگذر میان یکزن و مرد که گویی برای ایجاد زندگی مشترک بههمرسیدهاند؛ عشق طولانی و خاموشِ زنی بهمردی و گرفتن انتقام از پسرِ بیگناهِ آنمرد؛ مردیکه یار را نزدیک خود دارد و بهدنبال او گرد شهر میگردد؛ پیوند دوستی میان یکسرباز روس و یکسرباز فرانسوی بیآنکه زبان همدیگر را بفهمند؛ اختلافنظر و جدایی دردناک میان یکزن و شوهر ایرلندی برسر آزادی و استقلال کشورشان؛ جانکندنِ تدریجی سهتن در زندان در شب پیشاز تیربارانشدن؛ چگونه مردی پساز دیدن پیروزی شر بر خیر بهغلط میپندارد که حق با شرّ است و فراموش میکند که جبر زندگی انسانْ مبارزهبا بدی است ولو اینمبارزه بهشکستبینجامد؛ خوشبودن مردی در اتاقی و راندهشدنش ازآنجا و همواره دنبال آن اتاق گشتن؛ تباهشدن زندگی معلمیکه درس خصوصی میدهد... ماجراها گاهی ازسطح زندگی روزمرّه فراتر میرود: هتلیکه قصد کشتن مهمانانش را دارد و اینرا پیشاپیش بهآنها اطّلاعدادهاست؛ چگونه نقّاش پیر قایقی میسازد و ازچنگ امپراتور مخوف چین میگریزد؛ چگونه یک«پنی» میتواند خوشبختی بیاورد؛ مردیکه فراموشکردهاستکه درجواب «حال شما چطور است؟» باید بگوید «بد نیستم، شما چطورید؟»؛ عقد قرارداد میان شیطان و یکدانشجوی علوم دینی؛ چگونه مردم شهر یکیک مبدّلبه کرگدن میشوند؛ و سرانجام، یکسفر طولانی با راهآهن و مسافریکه مقصد خود را گمکردهاست.
تنوع و غنای ادبیات معاصر فرانسه را از همینمقدار اندک میتوان دریافت. دیدگاهها گوناگون و سبکها بسیارمتفاوت است و مترجم کوشیدهاست تا تفاوت سبکها را در ترجمه منعکسکند. ماجراها همه ظاهراً در سطح زندگی روزمرّه میگذرد: دیداریزودگذر میان یکزن و مرد که گویی برای ایجاد زندگی مشترک بههمرسیدهاند؛ عشق طولانی و خاموشِ زنی بهمردی و گرفتن انتقام از پسرِ بیگناهِ آنمرد؛ مردیکه یار را نزدیک خود دارد و بهدنبال او گرد شهر میگردد؛ پیوند دوستی میان یکسرباز روس و یکسرباز فرانسوی بیآنکه زبان همدیگر را بفهمند؛ اختلافنظر و جدایی دردناک میان یکزن و شوهر ایرلندی برسر آزادی و استقلال کشورشان؛ جانکندنِ تدریجی سهتن در زندان در شب پیشاز تیربارانشدن؛ چگونه مردی پساز دیدن پیروزی شر بر خیر بهغلط میپندارد که حق با شرّ است و فراموش میکند که جبر زندگی انسانْ مبارزهبا بدی است ولو اینمبارزه بهشکستبینجامد؛ خوشبودن مردی در اتاقی و راندهشدنش ازآنجا و همواره دنبال آن اتاق گشتن؛ تباهشدن زندگی معلمیکه درس خصوصی میدهد... ماجراها گاهی ازسطح زندگی روزمرّه فراتر میرود: هتلیکه قصد کشتن مهمانانش را دارد و اینرا پیشاپیش بهآنها اطّلاعدادهاست؛ چگونه نقّاش پیر قایقی میسازد و ازچنگ امپراتور مخوف چین میگریزد؛ چگونه یک«پنی» میتواند خوشبختی بیاورد؛ مردیکه فراموشکردهاستکه درجواب «حال شما چطور است؟» باید بگوید «بد نیستم، شما چطورید؟»؛ عقد قرارداد میان شیطان و یکدانشجوی علوم دینی؛ چگونه مردم شهر یکیک مبدّلبه کرگدن میشوند؛ و سرانجام، یکسفر طولانی با راهآهن و مسافریکه مقصد خود را گمکردهاست.