فیودور واسیلیویچ پراتاسوف (مذیا) و لیزاوتا آندریفناپراتاسوا (لیزا) فرزند خردسالی دارند. فدیا فردی میخواره و ضعیفالنفس است که تمام دارایی خود و همسرش را بر باد داده است. فدیا، لیزا را ترک کرده و نزد کولیها زندگی میکند. با وجود تمام بدیهای فدیا، لیزا دوست خود، «کارنین» را که سالهاست عاشق لیزاست برای برگرداندن فدیا میفرستد؛ اما کوششهای کارنین بینتیجه میماند. فدیا با ترک کردن لیزا میخواهد که مانع اصلی خوشبختی لیزا را که خودش است از سر راه بردارد؛ اما قانون حاکم بر زمان، اجازۀ طلاق صادر نمیکند و فدیا تاجایی پیش میرود که با صحنهسازی وانمود میکند که خودکشی کرده است؛ اما…
فیودور واسیلیویچ پراتاسوف (مذیا) و لیزاوتا آندریفناپراتاسوا (لیزا) فرزند خردسالی دارند. فدیا فردی میخواره و ضعیفالنفس است که تمام دارایی خود و همسرش را بر باد داده است. فدیا، لیزا را ترک کرده و نزد کولیها زندگی میکند. با وجود تمام بدیهای فدیا، لیزا دوست خود، «کارنین» را که سالهاست عاشق لیزاست برای برگرداندن فدیا میفرستد؛ اما کوششهای کارنین بینتیجه میماند. فدیا با ترک کردن لیزا میخواهد که مانع اصلی خوشبختی لیزا را که خودش است از سر راه بردارد؛ اما قانون حاکم بر زمان، اجازۀ طلاق صادر نمیکند و فدیا تاجایی پیش میرود که با صحنهسازی وانمود میکند که خودکشی کرده است؛ اما…