در تاریخ هر سرزمینی، اگر زخمِ تاراجی بوده از غارت حافظه بوده، نه غارت شهرها.
آدمهای دوقصهای در دو ساعت مختلف زندگی میکنند. زمان برایشان با عقربههای دو ساعت متفاوت میچرخد و در یک زمان به دو زمان وصلند. گاهی زمان جلو نمیرود و آنها را به گذشتهای که از آن بیرون افتادهاند برمیگرداند و گاهی هم ساعتشان زمانی را که هنوز نیامده تیکتاک میکند. بعضی از این دوقصهایها، در یک فرار رو به جلو، در همان فرودگاه عقربهها را میکَنند تا مطمئن باشند نمیتوانند خاطرهای را به یاد بیاورند، غافل که این ساعتْ بدون عقربه هم کار میکند.
در تاریخ هر سرزمینی، اگر زخمِ تاراجی بوده از غارت حافظه بوده، نه غارت شهرها.
آدمهای دوقصهای در دو ساعت مختلف زندگی میکنند. زمان برایشان با عقربههای دو ساعت متفاوت میچرخد و در یک زمان به دو زمان وصلند. گاهی زمان جلو نمیرود و آنها را به گذشتهای که از آن بیرون افتادهاند برمیگرداند و گاهی هم ساعتشان زمانی را که هنوز نیامده تیکتاک میکند. بعضی از این دوقصهایها، در یک فرار رو به جلو، در همان فرودگاه عقربهها را میکَنند تا مطمئن باشند نمیتوانند خاطرهای را به یاد بیاورند، غافل که این ساعتْ بدون عقربه هم کار میکند.