شب هزارویکُم کتابی است با سه نمایشنامهٔ تکپردهایِ همنامِ پیدرپی، یا سه پرده از یک نمایش بلند، از بهرام بیضایی. در نمایشِ نخست، نمونهی پیشین و گمشدهٔ افسانهی ضحاک (اژدهاک) بازسازی شده است؛ داستانِ گفتهنشدهی شاه ضحاک و همسرانش شهرناز و ارنواز؛ که نویسنده فکر میکند سرچشمهی اصلی داستان پایهای و بنیادین کتاب نابود شدهٔ هزار افسان است. نمایش دوم داستانِ گفته نشدهی مترجم گمنامی است که هزارافسان را از پارسی به عربی برگرداند و نام آن الف لیله و لیله کرد؛ کتابی که قرنها بعد در بازگرداندنِ دوباره به پارسی، نامِ هزارویک شب گرفت. و نمایش سوم نیز که زمانش به روزگار ما نزدیکتر است، داستان گفته نشدهی سرانجامِ زنی است که هزارویک شب را خواندهاست.
شب هزارویکُم کتابی است با سه نمایشنامهٔ تکپردهایِ همنامِ پیدرپی، یا سه پرده از یک نمایش بلند، از بهرام بیضایی. در نمایشِ نخست، نمونهی پیشین و گمشدهٔ افسانهی ضحاک (اژدهاک) بازسازی شده است؛ داستانِ گفتهنشدهی شاه ضحاک و همسرانش شهرناز و ارنواز؛ که نویسنده فکر میکند سرچشمهی اصلی داستان پایهای و بنیادین کتاب نابود شدهٔ هزار افسان است. نمایش دوم داستانِ گفته نشدهی مترجم گمنامی است که هزارافسان را از پارسی به عربی برگرداند و نام آن الف لیله و لیله کرد؛ کتابی که قرنها بعد در بازگرداندنِ دوباره به پارسی، نامِ هزارویک شب گرفت. و نمایش سوم نیز که زمانش به روزگار ما نزدیکتر است، داستان گفته نشدهی سرانجامِ زنی است که هزارویک شب را خواندهاست.